دفترخدمات زیارتی کوثرآفرینش - ساری

فعالیتهای زیارتی عمره مفرده / کربلا وسوریه تحت نظارت سازمان حج وزیارت

مقام ابراهیم

کلیات

... فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً ...

... وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلّىً ....

مقام ابراهیم علیه السلام که در قرآن کریم به عنوان یکى از نشانه ‏هاى روشن آمده، از کهن‏ ترین آثار موجود در مسجدالحرام است. رنگ این سنگ میان زردى و سرخى و با ابعاد 38* 36 سانتى‏ متر، به صورت مکعب است.

بعضى از مفسّران در تفسیر آیه‏ ... فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ ... گفته‏ اند: مقصود از نشانه‏ هاى روشن، جاى پاى ابراهیم علیه السلام بر مقام است.

در حقیقت این مقام سنگى از بهشت بوده که ایشان بر آن ایستاده و مردم را براى حج فرا مى ‏خواندند و نیز گفته‏ اند: کسانى که در این روزگار عازم حج مى ‏شوند، نداى ابراهیم علیه السلام را در آن روز لبیک گفته‏ اند. هم‏چنین خداوند مى‏ فرماید: وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى ...؛ «و مقام‏ ابراهیم علیه السلام را نمازگاه قرار دهید.» مفسران با استناد به روایاتى، مى‏گویند: مردم فرمان یافته ‏اند که در کنار این مقام نماز گزارند؛ ازاین‏رو، نباید نماز طواف را جلوتر از مقام خواند.


    ادامه مطلب
    + نوشته شده در  دوشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۷ساعت 6:31  توسط علی اصغرباقری  | 

    سلام علیکم

    چند دقیقه تفکر ؛
    ✍یاد بگیریم وقتی یکی کار اشتباهی میکنه، تموم‌ کارای خوبی که انجام داده رو فراموش نکنیم .
    ✍آدمها رو ببخشیم
    ما كه بزرگ تر از خدا نيستيم.
    ✍من به دستای خدا خیره شدم، معجزه کرد.
    ✍هیچ‌وقت واسه فهمیده شدن فریاد نزنیم!آنکه ما را بفهمه،
    صدای سکوت‌مان را بهتر می‌شنوه.
    ✍There is no greater wealth in this world than a peace of mind .
    تو اين دنيا هيچ ثروتى بالاتر از آرامش خاطر نيست .
    ✍هرگز از حرف هايی كه مردم درباره مون می‌گويند نگران نشویم
    هيچگاه كوچكترين توجهی به آن نشان ندهیم.
    هميشه فقط به يك چيز فكر كنیم:
    داور خداست.
    آيا من در برابر او رو سفيدم؟
    بگذاریم اين معيار قضاوت زندگی مون باشه،تا بیراهه نرویم...
    بايد روی پای خودت بايستیم
    و تنها ملاحظه‌ مون اين باشه كه:‌
    هركاری انجام می‌دهیم
    بايد مطابق شعور خودم باشه
    تصميم‌ گيرنده بايدآگاهی و شعور خودم باشدآنگاه خدا داور مون خواهد بود...

    یروز

    حرفمون را بیشتر از دو بار تکرار نکنیم.هم ارزشمون رو از دست میدیم،
    هم خودمون را بی ارزش می کنیم
    ✍دردى كه انسان را به سكوت واميداره
    بسيار سنگين تر از درديست
    كه انسان را به فرياد واميداره!
    و انسان ها فقط به فرياد هم ميرسند،
    نه به سكوت هم!
    ✍یه روزی
    همه زخمهای زندگی خوب میشه
    اما بعضی حرفا هیچوقت فراموش نمیشه•
    نه که چون حرفه تلخه•
    نه ••
    چون کسی بهمون میگه که انتظارشو نداشتیم•
    رفتار بعضی آدما
    هیچوقت از ذهنمون پاک نمیشه•
    شاید اون رفتار از نظر خیلیا بد نباشه•
    اما فقط خود ماییم که میفهمیم•
    چقدر به خاطر رفتارش داغون شدیم•
    بعضی وقتا
    باید سکوت کنیم•
    و فقط به خاطر خودمون پیگیر چیزی نشیم•
    اما هیچ وقتم
    یادمون نمیره که چی بهمون گذشت تا گذشت
    ✍وقتی ...
    ارزش زيادى قائل میشیم
    برای کسی که ...
    لیاقت نداره
    ضربه ای میخوریم که ...
    لیاقتش و نداریم

    + نوشته شده در  دوشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۷ساعت 6:22  توسط علی اصغرباقری  | 

    سلام علیکم
    چند دقیقه تفکر ؛

    ✍باور داشته باشیم، برای هر مشکلی راهی هست.
    باور داشته باشیم، راه رسیدن به خواسته هایمان، عزم و اراده خودمان است.
    باور داشته باشیم، اگر به هدفی نرسیدیم، آخر دنیا نیست.
    باور داشته باشیم که بعضی آدما ها، قصد آزار ما را ندارند،بلکه آن ها هم مشکلات خودشان را دارند
    و از همه مهم تر:
    باور داشته باشیم که همه چیز در دست قدرت لایزال خداوند است.
    ✍هر چقدر سخت باشه ، هر چقدر تلخ باشه ، میگذره.
    ✍این همه نشدن‌ها را می‌بینیم که چگونه به تماشای ما نشسته‌اند و ریز ریز ‌می‌خندند؟!
    خم به اَبرو نیاوریم
    نگذاریم خیال کنند ترسیده‌ایم.
    ✍گاه‌ باید‌ رویید
    در کنارِ‌چشمه،
    در شکافِ ‌یک‌ سنگ!
    به‌ امید ‌فرداها...
    •سهراب سپهری‌
    ✍باید دلمون دریا باشه،
    تا خدا بهمون کشتی بده
    ✍الهي هر كي دلش آشوبه
    خدا دلشو آروم كنه !
    ✍مهم نیست که کسی حواسش به ما نیست .خودمون مواظبِ خودمون باشیم...
    ✍روزیِ همه ما آدما دست خداست!
    اما خدا منتظره تا ببینه
    چقدر برای رسیدن بهش تلاش میکنیم
    تا با هر تلاشمون مقداری به روزیمون اضافه کنه!
    ✍بسپاریم بخدا
    خودش ميدونه چيكار كنه
    تا همه چي درست شه
    ✍خوب تا کنیم !!
    خدا نگاه می کنه ببینه
    با بنده هاش چه جوری تا میکنیم
    تا همونجوری باهامون تا کنه
    پس خوب تا کنیم ...

    + نوشته شده در  دوشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۷ساعت 6:18  توسط علی اصغرباقری  | 

    سلام‌ علیکم
    چنددقیقه تفکر؛

    ✍ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ ﻏﯿﺮه ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﻭ ﻣﮑﺚ ﻣﯿﮑﻨﻪ ، ﺑﺪﻭﻥ ؛ " ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻪ "...
    ✍ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ ﺍﺻﻼ ﺍﺷﮏ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﻤﯿﺎﺩ ، ﺑﺪﻭﻥ ﺧﯿﻠﯽ " ﺗﻮو ﺩﺍﺭﻩ "...
    ✍ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ ، ﺑﺪﻭﻥ " خییییییلی ﺯﺧﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ "...
    ✍ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ هممممه ﭼﯿﺰ ﺑﯽ ﺗﻮجهه ، ﺑﺪﻭﻥ ﺯﻣﺎﻧﯽ ، ﺯﯾﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺣﺪ ، ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩ "...
    ✍ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ توو ﺍﺣﻮﺍﻝ ﭘﺮﺳﯽ،ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻪ:ﺷُﮑـــﺮ ﺑﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ،ﺑﺪﻭﻥ "ﺩوﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻪ،ﻧﻪ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﻮﺑﻪ ﻧﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺵ"...
    ✍ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻓﯿﻠﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ، ﺑﺪﻭﻥ " ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻋﺎﻃﻔﯽ ، ﮐﻤﺒﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ "...
    ✍ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﺁﻫﻨﮓ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﻪ ، ﺑﺪﻭﻥ ﺩﺭﺩﻫﺎﺷﻮ ، ﺧــِــــیـﻠﯿﻬﺎ نمی فهمن "...
    ✍ﺍﮔﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺍﺯ ﺩﯾﺪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻗﺎﯾﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﺪﻭﻥ " ﺍﺯ ﺧــِــــــــیلیا ﺿﺮﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ "...
    ✍اگه ديدى کسى زيادميخوابه بدون"خيلى تنهاست"...
    👈ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﻢ ، ﻭﻟـــﯽ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﯿﻢ....!

    15:1473

    + نوشته شده در  دوشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۷ساعت 6:16  توسط علی اصغرباقری  | 

    سلام‌ علیکم

    چند دقیقه تفکر ؛
    ✍وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ
    از جایی که فکرشو نمیکنیم
    خداوند به ما بهترین هارو اعطا میکنه..
    ✍هر شب قبل از خواب
    وقتی پتو رو کشیدین رو خودمون
    حتما با خدا حرف بزنیم.
    ✍پريشان نميشه
    دلي كه در تصرّف خداست.
    ✍نسبت به خیلی چیزها مطمئن نیستم
    فقط مطمئنم خدا کسی رو که همه چیزو
    رها کرده و اومده طرف خودش تنها نمیزاره....
    ✍نه کم بیاریم نه ناامید شویم
    به وقتش خدا،دستمون رو میگیره...
    ✍شکر
    خدایی
    که
    به جز
    او
    امیدی
    ندارم.
    ✍و هرگز
    جز خدا
    پناهی
    نخواهیم
    یافت.
    ✍خبر خوب این که :
    ابر ها هیچوقت حریف افتاب نشدند
    نه شادی و نه درد ها
    مطلق و همیشگی نیستند
    این روزها هم ، خوب یا بد
    سیاه یا سفید ، تمام میشوند
    ✍بهش فکر نکنیم رفیق ،
    درگیرش نباشیم، غصه نخوریم؛
    "آنچه در سرنوشتِ ما باشه ،
    روزی به ما باز خواهد گشت
    ✍و چه کسی
    بهتر از خدا
    به عهد خود
    وفا خواهد کرد ؟!

    19:3159

    + نوشته شده در  دوشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۷ساعت 6:14  توسط علی اصغرباقری  | 

    امام محمد باقر (ع) در روایتی به یکی از راه های عبادت خدای متعال اشاره کرده‌اند.

    امام باقر (ع):

    تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِی وَجْهِ اَخیهِ حَسَنَةٌ وَ صَرْفُهُ القَذا عَنهُ حَسَنَةٌ وَ ما عُبِدَاللّه ُ بِشَی ءٍ اَحَبُّ اِلَیْهِ مِنْ اِدْخالِ السُّرُورِ عَلی المُؤمِنِ.

    لبخند انسان به چهره برادرش حسنه و کار نیک است و دور کردن خار و خاشاک و رنج و گرفتاری از برادر دینی حسنه است و خداوند به چیزی بهتر از شاد کردن مؤمن عبادت نشده است. ( مصادقة الأخوان، ص ۵۲ )

    دفترخدمات زیارتی کوثرآفرینش ساری ، مجری فعالیتهای زیارتی به :

    عمره مفرده ، عتبات عالیات عراق ( نجف اشرف ، کربلای معلی ، کاظمین و سامراء ) بارعایت قوانین و مقررات سازمان حج وزیارت

    نشانی : بلوارکشاورز ، نرسیده به مهدشت ، روبروی پمپ بنزین کوچک پور - 09112556848

    + نوشته شده در  دوشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۷ساعت 6:11  توسط علی اصغرباقری  | 

    حضرت زهرا (س) در بیستم جمادی الثانی سال پنجم پس از بعثت در مکه مکرمه به دنیا آمد و سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری و در ۱۸ سالگی در مدینه منوره به شهادت رسید.

    حضرت زهرا (س) یکی از پنج بانوی قدسی تاریخ جهان به شمار می‌رود و جایگاه بسیار رفیعی در دین اسلام دارد. آن حضرت (س) سومین معصوم، دختر معصوم، همسر معصوم و مادر معصوم و دارای ویژگی‌های ممتاز متعددی است.

    ۱۲ امام بزرگوار شیعه (علیهم السلام) از نسل حضرت فاطمه زهرا (س) هستند؛ مطابق روایات سوره و آیاتی از قرآن کریم مانند سوره کوثر، سوره انسان، آیه تطهیر و آیه مودت در حق آن حضرت (س) و همسر و فرزندانش نازل گردیده است و دوستی و دشمنی با ایشان، به منزله دوستی و دشمنی با پیامبر (ص) است.

    بی‌شک بر کسی پوشیده نیست که حضرت زهرا (س) مجموع صفات پدرشان، حضرت محمد (ص) را در خود دارند. حضرت زهرا (س) نه تنها صفات پدر را در خود داشتند، بلکه هر آنچه از علم، معرفت، اخلاق وایمان پدر در دست داشتند و برای دیگران به اشتراک می‌گذاشتند، که حقیقت اسلام زنده بماند و جاودانه شود.


    ادامه مطلب
    + نوشته شده در  یکشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۶ساعت 9:24  توسط علی اصغرباقری  | 

    کلیات چاه زمزم، از دیگر اماکن مسجدالحرام است که با نام‏هاى چاه اسماعیل، حَفیرة عبد المطّلب، شَفاءسُقْم ، عافیه، مَیْمونه، طُعْم، بَرکة، بَرّة و ... شناخته مى ‏شود. این چاه در قسمت شرقى مسجدالحرام است و همانند دیگر مشاهد حج، از آثار ابراهیم، اسم

    كليات

    چاه زمزم، از ديگر اماكن مسجدالحرام است كه با نام‏هاى چاه اسماعيل، حَفيرة عبد المطّلب، شَفاءسُقْم ، عافيه، مَيْمونه، طُعْم، بَركة، بَرّة و ... شناخته مى ‏شود. اين چاه در قسمت شرقى مسجدالحرام است و همانند ديگر مشاهد حج، از آثار ابراهيم، اسماعيل و هاجر است.

    اين چاه در آغاز، منبع تأمين آب مكه بود و پس از آن چاه‏هاى ديگرى در مكه و اطراف آن ايجاد شد. عرب‏ها براى اين چاه تقدّس بسيار قائل بودند و حتى مى‏ گويند كه ساسان بن بابكان جدّ سلسله ساسانى نيز از اين چاه آب نوشيده است! اين را نشانى از آن دانسته ‏اند كه ايرانيان هم براى زمزم حرمتى قائل بوده ‏اند.

    اين آب همواره نزد مردم مكه قِداسَت و اهميت فراوانى داشته است. آنان مردگان خود را با آب زمزم غسل مى ‏دادند و خود مقيد به استفاده و نوشيدن از آن بودند.

    پيامبر صلى الله عليه و آله بيشتر از آب زمزم مى ‏نوشيدند و در هر جا كه بودند، از اصحاب مى ‏خواستند آن را براى آشاميدن و وضو ساختن ايشان فراهم آورند. آن حضرت زمزم را از چشمه‏ هاى بهشت و از آيات خداوندى در حرم اللَّه و بهترين آب روى زمين دانسته ‏اند.

    منشا پيدايش زمزم

    هنگامى ‏كه ابراهيم عليه السلام، هاجر و تنها فرزند او اسماعيل را به وادى خشك و سوزان مكه آورد، همراه مادر اسماعيل مشك آبى بود و هيچ‏گونه زاد و توشه ‏اى غير از آن نداشت. حضرت ابراهيم آن دو را كنار درختچه‏ اى در نزديكى جاى كعبه نشاند و سپس از مكه خارج شد و آنان را به خدا سپرد. پس از اندك زمانى آبِ همراه هاجر تمام و شيرش نيز خشك شد.

    هاجر در پى آب، فاصله ميان كوه صفا و مروه را دوان دوان، هفت بار پيمود. هنگامى ‏كه نزد كودكش بازگشت، جبرئيل عليه السلام بر او ظاهر شد و بر زمين كوبيد كه به قدرت الهى آب از همان‏جا به روى زمين فوران زد. مادر اسماعيل عليه السلام به آب، كه جارى بود، گفت: «زَمْ زَمْ»؛ يعنى بايست. خود نيز مقدارى خاك و شن اطراف آن ريخت تا مبادا پيش از آن كه آب را در مشك بريزد، به زمين فرو رود! در برخي روايات آمده، اگر هاجر چنين نمى ‏كرد، شايد زمزم رود روانى مى ‏شد. هاجر مشك را پر كرد و به فرزندش نوشانيد.

    البته در اينكه پيدايش زمزم با چه شيوه و چه عاملى بوده، اختلاف است.

    برخى آن را به شهپر جبرئيل يا پاشنه پاى او يا سرانگشت او نسبت داده ‏اند كه به صورت انسانى در آمد و چنين مأموريتى را انجام داد و آب زمزم را جارى ساخت.

    برخى ديگر آن را با اثر پاى اسماعيل به عنوان يك كرامت و اعجاز مرتبط دانسته و گفته ‏اند: اين هنگامى بود كه كودك از تشنگى و بى ‏قرارى پاشنه پاهايش را بر زمين مى‏ ساييد كه ناگاه آب از زمين جوشيد. روايات فريقين نيز در اين باب مختلف است؛ چنانكه مورّخان نيز در اين خصوص به گونه ‏هاى متفاوت سخن گفته ‏اند.

    گروه سوّمى از مورّخان نيز به شيوه احتياط آميز از جوشش آب و پيدايش زمزم به اراده خداوند سخن گفته ‏اند و متعرض چگونگى آن نشده ‏اند.

    اسامي زمزم:

    زمزم نام‌هاى مختلفى دارد نظير: «ركضة جبرئيل» به معناى قدمگاه جبرئيل، «حفيره اسماعيل»، به معناى چاه اسماعيل، «حفيره عبدالمطلب» به معناى چاه عبدالمطلب، «برّه» به معناى پرخير، «مضنونه» به معناى نفيس، «رواء» به معناى آبرو، «شبعه» به معناى سير كننده، «شفاء سقم» به معناى شفاى بيمارى و «زمزم».

    به اين علت به اين آب زمزم مى ‏گويند كه هاجر بعد از آنكه آب زير پاى اسماعيل آشكار شد با ريگ‏ها دور آن را گرفت تا آب در آنجا جمع شود (زمّ يعنى جلو چيزى را گرفتن يا جمع كردن).

    براى زمزم اسامى ديگري نيز گفته اند؛ از جمله: بركة، سَيّده، نافِعَه، عَونَه، بُشْرى‏، صافيه، عَصِمَه، سالِمَه، مِيْمُونه، مُباركه، كافيه، عافيه، طاهِره، طَعامٍ طُعْم، شَفاءٍ سُقم و ..

    زمزم و شكل گيري شهر مكه

    در دشت مكه آبى وجود نداشت و هيچ كس نيز در آن زندگى نمى ‏كرد، تا اينكه خداوند (چاه) زمزم را براى اسماعيل عليه السلام به وجود آورد و در پى آن، مكه آباد شد و قبيله ‏اى از يمن به نام جُرهُم به خاطر وجود آب، در آن ساكن شدند. اگر آبى كه خداوند متعال براى اسماعيل عليه السلام قرار داد وجود نمى ‏داشت، كسى در آن روزگار در مكه ساكن نمى ‏شد.

    مدتي پس از پيدايش زمزم كاروانى از آن نزديكي عبور كرد كه از قبيله «جرهم» بود. آن كاروان از شام برگشته و از راه پايين مكه مى ‏گذشت. كاروانيان پرندگانى را ديدند. يكى از آنان گفت در اين دشت هيچگاه آب و ساكنى نبوده است.

    ايشان دو تن از سقاهاى خود را در پى آن فرستادند، آنان وقتى نزد مادر اسماعيل آمدند، با او سخن گفتند و سپس نزد كاروان خويش باز گشتند. و آن جايگاه را بدانان خبر دادند. پس كاروانيان نزد مادر اسماعيل آمده، سلام دادند و او پاسخ داد. آنان پرسيدند: اين آب از آنِ چه كسى است؟ مادر اسماعيل پاسخ داد: از آنِ من است. آنان گفتند اجازه مى ‏دهى كه به همراه تو در كنار اين آب زندگى كنيم؟ گفت: آرى.

    ابن عباس مي گويد: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: پاسخ مثبت به مادر اسماعيل از جانب خداوند القا گرديد و او دوست داشت كه كسانى در اطرافش باشند.

    پس در آنجا فرود آمدند و سپس كسى فرستادند كه زن و فرزندانشان را هم بياورد. همگى آمدند و در زير همان درخت ساكن شدند و براى خود سايبانى ساختند و هاجر به همراه فرزندش اسماعيل با ايشان زندگى كردند.

    زمزم محو مي شود

    «جُرهميان» از آب زمزم نوشيدند و ساليان دراز بر اين منوال گذشت و آنان همچنان در آنجا ساكن بودند. آنگاه كه جُرهميان حرمت حرم را نگاه نداشته و خانه را خوار و سبك شمردند و اموالى را كه به كعبه اهدا مى‏ گرديد آشكارا و پنهانى خوردند و به همراه آن گناهان بزرگى را در آن مرتكب گرديدند، آب زمزم كاهش يافت و سپس قطع گرديد. جايگاه چاه با گذشت زمان فرسوده شد و در اثر سيل‏هاى پى در پى نشان چاه نيز از ميان رفت.

    «عمر بن حارث بن مضاض بن عمرو جُرهمى» قوم خود را پند و اندرز داد كه در منطقه حرم ستم نكنند و بى ‏حرمتى روا ندارند و بدانان گفت: مكه سرزمينى است كه ستمگر نمى ‏تواند در آن باقى بماند، پس خدا را پاس داريد پيش از آنكه كسانى بيايند و شما را با خوارى و كوچكى از آن برانند. در آن صورت است كه آرزو مى‏ كنيد بتوانيد بر كعبه طواف كنيد ليكن ياراى آن را نخواهيد داشت. هنگامى‏ كه مشاهده كرد آنان پند و اندرز او را نشنيده مى ‏گيرند و بدان ارجى نمى‏ نهند، به دور از چشم هر بيننده ‏اى، دو غزال زرّينى را كه در كعبه قرار داشت، به همراه شمشيرهايى از قلع كه آنها نيز در درون كعبه بود شبانه در محل چاه زمزم از ترس ديده شدن آن، آنها را پنهان نمود.

    آنگاه خداوند «خزاعه» را بر آنان مسلّط ساخت و جرهميان را از حرم اخراج كرد. در اين حال بزرگى و فرمانروايى كعبه و مكه در دست «خزاعه» قرار گرفت و اين زمانى بود كه محل زمزم پوشيده و ناشناخته باقى مانده بود .

    حضرت عبدالمطلب و حفر مجدد زمزم

    محدّث گرانقدر، مرحوم كلينى از على بن ابراهيم و برخى از محدّثان ديگر روايت كرده است كه: چون قُصىّ بر خزاعه غلبه يافتند، جايگاه زمزم را نمى‏ دانستند و محل آن پنهان بود تا اينكه عبدالمطّلب فرمانرواى مكه گرديد و براى او در كنار كعبه فرشى مى‏ گستردند و جز او كسى داراى چنين منصبى نبود.

    عبدالمطّلب بزرگ قريش بود و سقايت حاجيان را بر عهده داشت و از چاه‏هاى اطراف مكه با شتران خود آب مى ‏آورد و به زائران بيت مى ‏نوشاند. و چون فرزندى جز حارث نداشت، اين كار براى او دشوارى بسيار به‏ همراه داشت.

    براى مدتى مكه شاهد خشكسالى شد و بر اثر نباريدن باران، چاه‏هاى مكه خشكيد و مشكل بزرگى پديد آمد. چون موسم حج سپرى شد و قريش به محل زندگى خود ـ مكه ـ برگشتند، در يكى از شب‏ها در خانه عبدالمطّلب گرد آمدند و از دشوارى‏ هايى كه عبدالمطّلب براى تهيه آب تحمل كرده بود، سخن گفتند و در آن ميان از چاه زمزم گفتگو شد و آرزو كردند كه اى‏كاش مى ‏توانستند به آن دست يابند. در اين حال عبدالمطّلب به فكر افتاد كه اگر موفق به حفر زمزم شود آرزويى بزرگ تحقق يافته است و مشكل آب در مكه حل خواهد شد.

    در يكى از اوقات كه عبدالمطّلب در جوار كعبه و در حجر اسماعيل آرميده بود، كسى را درخواب ديد كه به اوگفت: «احفر برّة»؛ «بره را حفر كن». پرسيد: برّه چيست؟ روز دوم آمد و گفت: «طيبه را حفر كن» و روز سوّم آمد و گفت «مضنونه را حفر كن» پرسيد مضنونه چيست؟ تا اين كه روز چهارم آمد و گفت: زمزم را حفر كن؛ آبى را كه نخشكد و مورد نكوهش قرار نگيرد و انبوه حاجيان را سيراب كند، آنجا كه زاغى با منقار و پاى قرمز بر لانه مورچگان منقار زند. و در آن حال بر محل زمزم سنگى بود كه مورچه‏گان از زير آن خارج مى ‏شدند و زاغى آنها را مى ‏خورد.

    بدين‏وسيله عبدالمطّلب محل چاه را شناسايى كرد و قريش را گفت: «چهار شب است كه مرا به حفر زمزم فرمان مى ‏دهند و اين مايه عزت و افتخار ماست». اما قريش نه تنها وى را يارى ندادند حتي به دليل وجود بتى كه در آنجا بود مانع كارش شدند. اما او با كمك فرزندش حارث به حفر زمزم پرداخت و چون با دشوارىِ اين كار روبه‏ رو شد به درِ كعبه آمد و دست‏هاى خود را به دعا برداشت و در آن حال نذر كرد كه اگر ده پسر پيدا كند، عزيزترين آنها را قربانى نمايد و حفر را ادامه داد تا به نقطه‏ اى رسيد كه اسماعيل آن را حفارى و اطرافش را سنگ‏چين كرده بود و در اين هنگام به آب دسترسى پيدا كرد و تكبير گفت و قريش نيز تكبير گفتند و خطاب به او اظهار داشتند: اى ابو حارث! اين ميراث (پدران) ماست و ما را در آن سهمى است! و عبدالمطّلب در پاسخ آنان گفت: شما در حفر آن مرا يارى نداديد و اين آب براى هميشه براى من و فرزندان من خواهد بود».

    در وقت بازگشايى زمزم، دو غزال طلا و مقدارى جواهر و شمشير و طلاى زيادى كه به حرم هديه شده و در زمزم دفن شده بود، يافت شد. عبدالمطلب با اين طلاها درى براى كعبه ساخت. پس از آن، خداوند به وى ده پسر عطا كرد. او نيز براى اداى نذر خود، ميان آنان قرعه انداخت كه نام «عبداللَّه» محبوب‏ترين پسرانش در آمد؛ آنگاه ميان عبداللَّه و از ده تا صد شتر قرعه زد كه قرعه به نام صد شتر افتاد و آن‏ها را در راه خدا قربانى كرد و گوشت‌شان را ميان باديه ‏نشينان انفاق نمود. بر اساس اين سنت، از آن روز ديه يك مرد صد شتر تعيين شد.

    سقايت حجاج

    قرآن از زبان حضرت ابراهيم عليه السلام مكه را (بوَادٍ غَيْرِ ذِى‏زَرْعٍ‏) ناميده؛ يعنى جايگاه خشكى كه با كم آبى روبرو است و رويش گياهان در آن ناممكن است. در آغاز، چاه زمزم‏ وسيله تأمين آب آنجا بود؛ اما به مرور چاه‏هاى ديگرى نيز در اطراف آن به وجود آمد. در واقع، حضور شمار فراوانى از حجاج در هر سال، در اين شهر مقدس، ايجاب مى ‏كرد تا براى تهيه آب، تلاش بيشترى صورت گيرد. به همين دليل، از پيش از اسلام، يكى از مناصب مهم در مكه، منصب سقايت بوده و خلفا، اميران و حاكمان مكه نيز هميشه در انديشه ايجاد چاه‏هاى جديد براى تأمين آب آشاميدنى، غسل و حمام براى زائران و مردم بوده‏ اند. هنگام ظهور اسلام، سقايت حاجيان از آب زمزم در دست عباس بن عبدالمطّلب بود.

    فضيلت زمزم

    • در روايات اهل بيت عليه السلام، نوشيدن از آب زمزم سفارش شده است
    • همه مسلمانان به متبرك بودن آن باور دارند.
    • روايات موجود نشان مى ‏دهد كه پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و امامان عليه السلام به طور معمول بعد از طواف، از آب زمزم استفاده مى ‏كردند.
    • پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: آب زمزم، شفاى هر دردى است.
    • پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: آب زمزم، به همان انگيزه‏اى كه نوشيده مى ‏شود [، اثر گذار است‏]. اگر آن را به قصد شفاى خود بنوشى، خدا شفايت مى ‏دهد، و اگر به قصد پناهجويى بياشامى، خدا پناهت مى‏ دهد، و اگر به قصد سيراب شدن بنوشى، تشنگى ات را برطرف مى ‏كند.
    • پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: آب زمزم، شفاى دردى است كه به خاطر آن نوشيده شود.

    زمزم در روايات

    • امام على عليه السلام فرمود:«آب زمزم، بهترين آب روى زمين است.»
    • پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده ‏اند: «زمزم بهترين چاه‏هاى دنيا است».
    • و نيزگفته ‏اند هرگز از آب چاه زمزم كاسته و خشك نخواهد شد. بهترين خوراك و مايه سلامت از هر درد است.
    • هرگاه پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ خواست به كسى تحفه‏ اى دهد، از آب زمزم به او مى‏ نوشاند.
    • على بن مهزيارمي‌گويد: امام جواد عليه السلام را در شب زيارت ديدم. طواف نساء را انجام داد و پشت مقام، نماز خواند. سپس وارد زمزم شد و به دست خود با دلوى كه نزديك حجر الاسود بود آب كشيد و نوشيد و بر بخشى از تنش ريخت. سپس دو بار به درون زمزم سركشيد [و نگريست.]

    آداب استفاده از زمزم

    • مستحب است پس از نوشيدن آن بگويى: «اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نَافِعاً وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ شِفَاءً مِنْ‏كُلِّ دَاءٍ».
    • مستحب است حج گزار بعد از فراغ از نماز طواف و پيش از سعى، از آب زمزم قدرى بياشامد و به سر و پشت و شكم خود بريزد و بگويد:«اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نَافِعاً وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ سُقْم». «خداوندا! اين را عملى سودمند و رزقى گسترده و درمانى براى هر درد و بيمارى قرار بده.»

    اسرار زمزم

    يك) بخشش گناهان‏

    نوشيدن آب زمزم گناهان را مى ‏برد، آن‏ها را مى ‏شويد و درون انسان را پاك مى ‏گرداند. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:«كسى كه هفت بار طواف كعبه كند و دو ركعت نماز پشت مقام بخواند و از آب زمزم بنوشد، تمام گناهان او- هر مقدار كه باشد- آمرزيده مى ‏شود.»

    سرّ اين تأثير شگرف آن است كه نهر زمزم از نهرهاى بهشتى است كه در روى زمين جارى است، پيداست كه هر گاه آبى از بهشت به درون و بيرون آدمى ريخته شود او را از هر جهت پاك و مبرا خواهد كرد. لذا آب زمزم بهترين آبهاى روى زمين است.

    دو) درمان دردها

    آب زمزم براى كسى كه آن را بنوشد شفاست، دردهاى او را درمان مى ‏كند، آلام او را از بين مى‏ برد و امراض روحى، روانى و تنى انسان را علاج مى ‏كند. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «مَاءُ زَمْزَمَ شِفَاءٌ لِمَا شُرِبَ لَهُ». همچنين ايشان فرمود: «مَاءُ زَمْزَمَ دَوَاءٌ مِمَّا شُرِبَ‏ لَهُ». آب زمزم هم شفا مى‏ دهد، هم دواى دردها محسوب مى‏ گردد. امام صادق عليه السلام محدوده شفاى آب زمزم را تعميم داده، آن را براى هر دردى مؤثر مى‏ داند. «زَمْزَمَ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ». شفادهى آب زمزم اختصاصى به دردهاى ظاهرى و سطحى ندارد، اين آب مى ‏تواند آلام روحى را هم درمان كند، بيم‏ها، اندوهها و افسردگى ‏ها را از بين ببرد.

    رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «مَاءُ زَمْزَمَ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ وَ أَمَانٌ مِنْ كُلِّ خَوْفٍ وَ حَزَنٍ».«آب زمزم هر دردى را شفا مى ‏دهد و از هر بيم و اندوهى ايمن مى ‏دارد.»

    زمزم در گذر زمان

    • اولين بارسقاخانۀ آب زمزم در صحن مسجدالحرام بين ركن ومقام توسط عباس بن عبدالمطلب ساخته شد وسقاية العباس نام گرفت. بعدها درسال65 ق. هنگام توسعه ، آن را به شرق مسجدالحرام انتقال دادند وبرروي آن گنبدي چوبي نصب كردند به نام " قبة العباس ".
    • آل زبير متولى توقيت‏ نماز در مسجد الحرام بودند. بعدها عباسيان به دليل درگير شدن در كار خلافت، كار سقايت زمزم‏ را هم به آنان واگذار كردند. دراين ايام كه فرزندان عباس عموي پيامبر دنبال اين ميراث خانوادگي نرفتند ، ديواري دور چاه زمزم كشيده مي شود . به طوري كه هر كس مي خواست از آن بنوشد مي بايست از اين ديوار بالا رود وبوسيله طناب و قرقره اي، از آن آب استخراج كند.
    • مهدى عباسي دو قبّه در كنار چاه زمزم‏ در سمت شرق آن ساخت؛ يكى براى سقايت، جايى كه عباس در آن‏جا سقايت مى‏كرد، و ديگرى محلى براى نگهدارى قرآن‏ها.
    • مدتي بعد در دوران امين، آب زمزم‏ كم شد و حتى خشكيد، به طورى كه در كف آن كسانى نماز خواندند. خليفه به عمر بن ماهان عامل خود در بريد و صوافى دستور داد چند ذرع كندند تا آن كه آب بيرون زد. در آنجا بود كه دريافتند آب از سه جهت وارد چاه زمزم‏ مى‏شود؛ يكى برابر ركن اسود، ديگرى برابر ابوقبيس و صفا، و سوم برابر مروه. عمق جاه تاآن وقت چهل‏ ذراع در خاك و 29 ذراع‏ كنده‏ در صخره‏ بود.
    • در سال 252ش. (259 ق.)اين بنا (قبه العباس)با سنگ تجديد مي شود.
    • ابن جبير در سفرنامه اش راجع به زمزم مي نويسد: ...باب قبّه زمزم‏ به سمت شرق بوده است. همين طور درِ قبّه عباس به سمت شمال قرار داشته است. هر دو قبّه انبار وقفيات كعبه از مصحف‏ها و كتاب‏ها و شمع و غير آنها بوده است. قبّه عباسيه، محل آب‏رسانى به حجاج بوده و تا به امروز- يعنى زمان ابن جبير- آب زمزم‏ در آنجا خنك مى ‏شود و شب‏ها آن آب را در كوزه‏ هايى كه آن را دورق مى‏ نامند و يك دسته دارد، بيرون آورده به حاجيان مى‏ دهند. در قبّه عباسيه صندوق چوبى فراخى هست كه در آن مصحفى متعلق به يكى از خلفاى اربعه به خط زيد بن ثابت كه 28 سال پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله نوشته شده، وجود دارد كه اوراق آن بسيار بزرگ است. سپس ابن جبير مى ‏گويد: در مكه وقتى قحطسالى شده يا مردم در تنگنا قرار مى‏ گيرند آن مصحف را بيرون آورده، درِ كعبه را باز مى‏ كنند و آن را در قبّة المقام در داخل كعبه مى‏ گذارند. آن گاه مردم در حالى كه سرهايشان را برهنه كرده ‏اند، با حالت تضرّع اجتماع كرده از جاى خود تكان نمى ‏خورند تا رحمت خداوند برسد.
    • در سال1093ش.(1126 ق.) درتجديد بناي دوبارۀ "قبة العباس" آن را به صورت هشت ضلعي مي سازند در حالي كه قبلا به صورت مربع بوده است .
    • به مرور ايام ، كه ديگر از اين سقاخانه استفاده نمي شد، از آن جهت نگهداري قرآن ها و كتاب هاي وقف شده براي طلاب علوم ديني استفاده مي شد تا اين كه در سال 1222ش. (1259ق.) يك كتابخانۀ كاملي در محل آن تأسيس مي شود و همين كتابخانه بعدها گسترش مي يابد و اكنون در بيرون مسجدالحرام به اسم « مكتبة الحرم المكي الشريف » شناخته مي شود.
    • سقاخانه هاي صحن مسجدالحرام دردهۀ هفتاد، قرن 14 هجري به 8 عدد مي رسد.
    • جهت استفاده و رفاه زائران، در حدود سال 1334ش.(1374ق.) هم زمان با نصب اولين موتورآب روي زمزم، ساختماني بر فراز آن احداث شد، ولي از آنجا كه در هنگام ازدحام طواف كنندگان اين بنا ، مانع طواف مي شد، سال 1343ش. زيرزميني ساختند واين تأسيسات را به آن جا انتقال دادند

    زمزم در حال حاضر

    در سال هاي اخير، با اقبال گسترده تر مسلمانان ، باز هم به فضاي بيشتري براي مطاف نياز بود، لذا در سال 1382 زيرزمين را هم پوشاندند . وبه جاي آن درضلع شرقي مسجد الحرام جايگاه ويژه­ اي رابراي استفادۀ خيل عظيم زائران از آب زمزم احداث كردند كه اين غير از جايگاه هاي خاص زمزم در شبستان هاي مسجدالحرام و ظرف هاي مخصوص (كلمن ) زمزم در جاي جاي مسجدالحرام است . اين جايگاه نيز در سال 1391 ش. به جهت توسعه مجدد مطاف تخريب گرديد.

    آب زمزم پس از استخراج به ساختمان تصفيه، واقع در خيابان اجياد، نزديك طريق دايري سوم پمپاژمي شود و بعد از تصفيه در ساختمان خاص خنك كردن آب ( كه در نزديكي باب الفتح قراردارد )، خنك شده دگر بار به مسجد الحرام منتقل مي شود. هر روز مقداري آب زمزم براي مسجدالنبي با تانكرهاي مخصوص حمل آب فرستاده مي شود. گفتني است اين ساختمان تا پيش از توسعه مسجدالحرام در سال 1391 ش. در اين مكان قرار داشته است.

    مرسوم است مسلمانان پس از انجام حج يا عمره، قدرى از آب زمزم را به بلاد خود مى ‏برند. در اين‏باره، به خصوص حجاج تركيه و مصر گوى سبقت را از ديگران ربوده‏ اند.

    مشخصات چاه زمزم

    اكنون دهانه آن 5/ 1 متر، عمق آن سى متر و فاصله‏ اش تا كعبه 21 متر است. اين چاه تا حدود 13 متري سنگ چين است و چشمه هاي جوشش زمزم در اين عمق واقع شده اند. نكته قابل توجه اين كه چشمه اصلي زمزم در جهت حجرالاسود قرار دارد.

    متوسط مصرف آب زمزم به وسيله زائران بيت اللَّه، حدود ده هزار متر مكعب در روز و 765 متر مكعب در ساعت؛ يعنى 29600 ليتر است.

    منابع جهت مطالعه :

    • حج و عمره در قرآن و حديث
    • تاريخ مكه ازرقي
    • شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام‏
    • التاريخ القويم لمكة و بيت الله الكريم يا ترجمه فارسي آن با نام كعبه و مسجد الحرام در گذر تاريخ
    • آثار اسلامي مكه و مكدينه
    • تاريخ و آثار اسلامي مكه و مدينه
    • حجر اسماعيل (در نگاه قرآن، روايات، فقه و تاريخ)
    • تاريخ مكه (از آغاز تا پايان دولت شرفاى مكه - 1344 ه . ق)
    • زمزم (تاريخچه، تحولات، آثار)
    • تحفة الكرام في تاريخ مكة وبيت الله الحرام‏
    • اسرار عرفانى حج
    • موزه و پرده بافي مكه مكرمه

    دفترخدمات زیارتی کوثرآفرینش ساری ، مجری فعالیتهای زیارتی به :

    عمره مفرده ، عتبات عالیات عراق ( نجف اشرف ، کربلای معلی ، کاظمین و سامراء ) بارعایت قوانین و مقررات سازمان حج وزیارت

    نشانی : بلوارکشاورز ، نرسیده به مهدشت ، روبروی پمپ بنزین کوچک پور - 09112556848

    + نوشته شده در  شنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۵ساعت 10:7  توسط علی اصغرباقری  | 

    ناودان یا میزاب الرحمه

    ناودان یا میزاب الرحمه موقعیت ناودان طلا که روى بام کعبه به سمت درون حجر اسماعیل نصب شده مورد علاقه خاص مردم است. این علاقه بویژه در وقت آمدن نزولات آسمانى و در حالى که باران از آنجا به داخل حجر مى‏ ریزد، آشکار مى شود، به طورى که اگر مأمور

    ناودان يا ميزاب الرحمه

    موقعيت

    ناودان طلا كه روى بام كعبه به سمت درون حجر اسماعيل نصب شده مورد علاقه خاص مردم است. اين علاقه بويژه در وقت آمدن نزولات آسمانى و در حالى كه باران از آنجا به داخل حجر مى‏ ريزد، آشكار مى شود، به طورى كه اگر مأموران مراقبت نكنند، ممكن است كسانى زير دست و پا له شده از بين بروند.

    فضيلت

    • در روايات آمده است: دعاى كسى در زير اين ناودان رد نمى‏ شود؛ از اين‏رو، نسبت به آن سفارش زياد شده است.
    • آب ميزاب (ناودان‏ كعبه) و شفاى بيماران‏

    ناودان كعبه در جهت شمال كعبه قرار دارد و آب بارانِ بام كعبه به واسطه آن به درون حجر اسماعيل مى‏ ريزد، اين آب براى شفاى بيماران مؤثر است. چنانچه نقل شده است: آب ناودان كعبه، بيمار را شفا مى‏ دهد.

    برقى (ره) به اسنادش از صارم نقل مى‏ كند: يكى از برادران ما در مكه بيمار شد و آنقدر بيمارى او شدت گرفت كه به حالت احتضار افتاد. امام صادق عليه السلام را در راه ديدم حضرت فرمود: صارم، فلانى چگونه است؟ گفتم: در حال جان دادن است. فرمود: اگر من به جاى تو مى ‏بودم به او آب ميزاب مى ‏خورانيدم. به جستجوى آب رفتم، ولى فايده نداشت؛ چون كسى آن را نداشت. در اين حال بودم كه ناگهان ابرى نمايان شد و رعد و برقى زد و باران آغازيدن گرفت. به مسجد آمدم، كسى را يافتم كه ظرفى داشت. به او يك درهم دادم و ظرف را از وى ستاندم و مقدارى آب ناودان را فراهم كرده، به سرعت سراغ او رفتم و آب ميزاب را به وى خورانيدم. چيزى نگذشت كه سلامتى خود را باز يافت.

    ناودان و معجزه اي از پيامبر

    در كتاب‏هاى فقهى، محراب معصوم يكى از راه‏هاى تشخيص قبله معرفى شده است. محقق كركى در جامع المقاصد مي گويد: ...محراب پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم [در مسجدالنبي] ساخته خود اوست و او معصوم و مصون از خطا و اشتباه است. و از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم نقل است كه فرمود: محرابى على الميزاب؛محراب من در مقابل[ضلع] ناودان (كعبه) است.

    در روايات

    • امام باقر عليه السلام هرگاه به ناودان نگاه مى ‏كرد مى‏گفت: «اللَّهُمَّ أَعْتِقْ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ، وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلَالِ، وَ ادْرَأْ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ، وَ أَدْخِلْنِي الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ».
    • شيخ كلينى (ره) از ابوبلال مكى نقل كرده است كه مى ‏گويد: امام صادق عليه السلام را ديدم كه داخل حجر شده و در فاصله دو ذراع از كعبه مشغول به نماز شد. عرض كردم: من تاكنون هيچ يك از اهل بيت شما را نديده‏ام كه در روبه‏ روى ناودان‏ نماز بخواند! حضرت فرمود: اينجا محل نماز شبر و شبير فرزندان هارون است. پس معلوم مى‏ شود كه بهترين جاى حجر زير ناودان‏ است‏
    • امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: «زير ناودان جايگاه جبرئيل است و جبرئيل از آنجا اجازه تشرّف به محضر پيامبر صلى الله عليه و آله‏ را مى ‏يافت ....» .
    • كمال الدين:از ابو نعيم انصارى از امام زمان عليه السلام روايت كرده است كه امام عليه السلام با اشاره به حِجر و به سمت ناودان فرمود: «امام زين العابدين عليه السلام در سجده خود در اين مكان مى‏گفت: بنده ناچيزت، در آستان توست. نيازمندت، به آستان توست. از تو مى ‏خواهم آنچه را كه جز تو بر آن، توانا نيست».
    • المناقب، ابن شهر آشوب- به نقل از طاووس فقيه-: امام زين العابدين عليه السلام را در حِجر ديدم كه نماز مى‏ خواند و چنين دعا مى ‏كرد: «بنده ناچيز تو، به درگاه توست. اسير تو، در آستانه توست. نيازمند تو، به درگاه توست. گداى تو، به آستانه توست. نزد تو شكايتى دارد، كه بر تو پنهان نيست»
    • على بن مزيد بيّاع سابُرى-: امام صادق عليه السلام را در حِجر، زير ناودان ديدم كه رو به طرف كعبه، دستان خويش را گشوده بود و چنين دعا مى ‏كرد:«خدايا! بر ناتوانى و بيچارگى من، ترحّم كن. پروردگارا! مرا از رحمت خويش، دو نصيب عطا كن و از روزىِ گسترده‏ ات بر من ببار و شرّ فاسقانِ جن و انس و شرّ فاسقان عرب و عجم را از من دور كن.خدايا! روزىِ مرا گشاده گردان و بر من سخت مگير.خدايا! بر من رحمت آر و عذابم مكن. از من خشنود باش و بر من خشم مگير. تو شنواى دعا و نزديك و اجابت كننده‏ اى».

    معصومين و ناودان كعبه:

    • پيامبر صلوه الله عليه:

    ايشان وقتي در طواف به محاذات ناودان مي رسيدند مي گفتند: اللّهم انّي اسألك الراحة عند الموت والعفو عند الحساب.

    • الإمام الصادق عليه السلام

    بياع سابري مي گويد امام صادق عليه السلام را ديدم در حجر اسماعيل زير ناودان درحاليكه روبه كعبه بود و دست­هايش را نيز گشوده بود مي فرمود: اللّهم ارحم ضعفي وقلّة حيلتي، اللّهم انزل عليّ كفلين من رحمتك، وادرر علي من رزقك الواسع، وادرأ عنّي شر فتنة الجن والانس وشر فتنة العرب والعجم، اللّهم اوسع عليّ من الرزق ولا تقتر عليّ، اللّهم ارحمني ولا تعذّبني، ارض عنّي ولا تسخط عليّ، إنك سميع الدعاء قريب مجيب‏

    • امام سجاد عليه السلام:

    ابو نعيم انصاري از قول امام زمان عليه السلام مي گويد امام سجاد عليه السلام در حجر اسماعيل زير ناودان در سجده اين دعا را مي خواندند:(عبيدك بفنائك سائلك بفنائك يسألك‏ ما لا يقدر عليه غيرك)

    ناودان هنگام ظهور

    نعمانى- ره- به سندش از محمد بن مسلم و همچنين عياشى- ره- از حضرت امام باقر- عليه ‏السلام- درباره آيه شريفه‏ «أمّن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء و يجعلكم خلفاء الأرض» نقل مى ‏كند كه اين آيه شريفه، در حق حضرت قائم نازل شده است. (هنگامى كه او ظهور مى‏ كند) جبرئيل به صورت پرنده ‏اى سفيد بر روى ميزاب (ناودان‏ كعبه) نشسته است و او اولين مخلوقى خواهد بود كه با حضرتش بيعت مى‏ كند.

    در گذر زمان

    براى خارج ساختن آب باران از بام كعبه، ميان شمال و غرب بام، ناودانى نصب شد كه آب را به داخل حِجر اسماعيل عليه السلام هدايت كند.

    از آنجا كه كعبه تا 35 سال بعد از ولادت حضرت رسول صلى الله عليه و آله مسقف نبود لذا تا اين سال ناودان هم نداشت . از اين‌رو نخستين ناودان را قريش در آن سال از چوب تراشيدند و بر بام آن نصب كردند. در طول سال‏ها، حكام و امرا ناودان‏ هايى از مس و نقره و گاه طلا اندود شده، ساختند. تعويض يا تعمير مكرر ناودان به دو علت بوده است:

    يكى اين كه: ناودان خراب مى ‏شده و ناگزير مى ‏بايست آن را با ناودانى ديگر جايگزين ساخت.

    ديگر آن كه شاهان و اميران و ثروتمندان مسلمان ناودان‏ هايى نو به كعبه تقديم مى ‏كردند و به ناگزير اين ناودان‏ هاى نو جايگزين ناودان هاى قديم مى ‏شد.

    به نوشته ازرقى نخستين بار وليد بن عبدالملك آن را با طلا پوشاند. در سال 537 نيز رامشت بن حسين ايرانى ناودان تازه‏اى ساخت و در سال 539 آن را نصب كرد. در سال 1417 ق. كه در كعبه تعميرات اساسى و گسترده صورت گرفت، ميزاب عوض شد.

    منابع جهت مطالعه :

    • حج و عمره در قرآن و حديث،
    • تاريخ مكه ازرقي
    • شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام‏
    • التاريخ القويم لمكة و بيت الله الكريم يا ترجمه فارسي آن با نام كعبه و مسجد الحرام در گذر تاريخ
    • آثار اسلامي مكه و مكدينه
    • تاريخ و آثار اسلامي مكه و مدينه
    • حجر اسماعيل (در نگاه قرآن، روايات، فقه و تاريخ)
    • سرزمين يادها و نشانه ‏ها
    • مكه و مدينه تصويرى از توسعه و نوسازى

    دفترخدمات زیارتی کوثرآفرینش ساری ، مجری فعالیتهای زیارتی به :

    عمره مفرده ، عتبات عالیات عراق ( نجف اشرف ، کربلای معلی ، کاظمین و سامراء ) بارعایت قوانین و مقررات سازمان حج وزیارت

    نشانی : بلوارکشاورز ، نرسیده به مهدشت ، روبروی پمپ بنزین کوچک پور - 09112556848

    + نوشته شده در  شنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۵ساعت 10:1  توسط علی اصغرباقری  | 

    حضرت فاطمه(س) :

    خَیْرٌ لِلِنّساءِ انْ لایَرَیْنَ الرِّجالَ وَلایَراهُنَّ الرِّجالُ.

    بهترین چیز برای حفظ شخصیت زن آن است که مردی را نبیند و نیز مورد مشاهده مردان قرار نگیرد.

    بحارالانوار:ج43، ص54، ح48

    + نوشته شده در  شنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۵ساعت 9:56  توسط علی اصغرباقری  | 

    مطالب قدیمی‌تر